کتاب| یادت باشد عاشقانه از زندگی شهید حمید سیاهکالی
اگر دنبال کتابی برای آرامش روح، برای پیدا کردن راه یا حتی برای هدیه دادن به بهترین عزیزانتان هستید، این کتاب را حتما بخرید و بخوانید و هدیه بدهید. از آن دست کتابهایی که نمیشود بدون گریه تمام کرد! از آن دست کتابهایی که دوست نداری تمام شود، از آن دست کتابهایی که وقتی به آخر میرسی، نمیدانی اول راهی یا آخر راه! فقط میشود گفت باران کلمات که میبارد، دلمان برایشان تنگ میشود، راه میافتیم بدون چتر؛ ما بغض میکنیم، آسمان گریه!
برشی از کتاب یادت باشد:
سر سفره که نشست گفت: «آخرین صبحونه رو با من نمیخوری؟!»؛ با بغض گفتم:
«چرا اینطور میگی؟ مگه اولین باره میری مأموریت؟!» گفت: «کاش میشـد صداتو
ضبط میکردم با خودم میبردم که دلم کمتر تنگت بشه». گفتم: «قرار گذاشتیم
هر کجا که تونستی زنگ بزنی، من هر روز منتظر تماست میمونم، منو بیخبر
نذار».
با هر جان کندنی که بود برایش قرآن گرفتم تا راهیش کنم، لحظه آخر
به حمید گفتم: «حمید تو رو به همون حضرت زینب(س) هرکجا تونستی تماس بگیر».
گفت: «جور باشه حتماً بهت زنگ میزنم، فقط یه چیزی، از سوریه که تماس
گرفتم چطوری بگم دوستت دارم؟ اونجا بقیه هم کنارم هستن، اگه صدای منو بشنون
از خجالت آب میشم»؛ به حمید گفتم: «پشت گوشی به جای دوستت دارم بگو یادت
باشه! من منظورت رو میفهمم». از پیشنهادم خوشش آمده بود، پلهها را که
پایین میرفت برایم دست تکان میداد و با همان صدای دلنشینش چندباری بلند
بلند گفت: «یادت باشه! یادت باشه!» لبخندی زدم و گفتم: «یادم هست! یادم
هست.»
شابک : 0-44-8857-600-978